در حقیقت، اسلام، اصالت را به روح داده و جسم و مادیات را وسیله­ای برای پرورش و تکامل روح و معنویات محسوب می­کند، در عین حال هم جسم و هم جان را دو بال پرواز انسان فرض کرده و لازمه پرورش این دو را در کنار هم تأکید می­کند. این اصل منجر به شکل­گیری خصوصیات ویژه­ای در ساختار شهرهای اسلامی در دوره قاجاری شده است لذا توجه به امر معنویات، وم ایجاد فضاها و مکان­های را در کالبد شهرها تبیین می­کند (شوهانی، حقیقت نائینی؛ 1391). در نتیجه مساجد که با ظهور اسلام عضو اساسی و اصلی پیکره شهرها شدند پا به عرصه ظهور نهاده و با وجود تأکید دین اسلام به اصالت روح و معنویات، مسجد جایگاه ویژه­ای می­یابد. به گونه­ای که هم از نظر مادی و هم معنوی بر ساختار شهر سلطه داشته و هدایت کننده و راهبر انسان در زندگی او می­باشد. نقش رهبری مسجد بر زندگی انسان، منجر شده که مسجد در کالبد شهر اسلامی همانند جایگاه مغز در بدن انسان به جلوه گری بپردازد. این خصوصیت آشکار در شهرهای اسلامی پیشین را می­توان در شهر قدیم دزفول، تبریز، تهران و قزوین نیز مشاهده کرد. مسجد جامع در مرکز فیزیکی شهر قرار گرفته و مرکز معنوی و ی شهر محسوب می­شود. در عین حال شبکه گسترده، یکپارچه و سازمان یافته­ای از مساجد محله­ای کل ساختار شهر را در بر گرفته و سازمان شهر را انتظام بخشیده­اند. بناهای مذهبی و مقدس از جمله بقاع متبرکه و حسینیه­ها نیز این شبکه را تکمیل می­کنند. سلسله مراتب عملکردی مساجد متناسب با نظام ساختاری شهر است و به گونه­ای آن را تعریف می کند. در مقیاس شهر، مسجد جامع قرار گرفته و در مقیاس محله و زیر محله نیز مساجد مربوطه شکل گرفته­اند. در واقع نظام ساختاری شهر از نظام سلسله مراتبی شبکه مساجد و مراکز مذهبی پیروی می­کند. مراکز مذهبی در شهر اسلامی دوره قاجاری نیز از این امر مستنثنی نبوده و مطابق با دوره صفوی، همچنان مسجد به عنوان یک عنصر حیاتی برای شهرها مطرح است و بر کل بافت سلطه دارد. وجود مناره­ها و بخصوص گنبدهای مرتفع، که هم از نظر فرم و هم رنگ، با بافت اطراف متباین بوده و پیام­آور اهمیت این بناها بوده­اند.

 

 قدرت حاکمیت و تقلید از غرب

شهر در دوره قاجار متشکل از سه قدرت عمده همیشگی بود: ارگ حکومتی به مثابه پایگاه ی، مسجد بزرگ شهر (جامع) در حکم پایگاه دینی و بازار در حکم پایگاه اقتصادی (کیانی، ۱۳۸۳: ۱۷۶). اما از طرف دیگر دوره زمامداری قاجار در ایران مصادف است با انقلاب صنعتی غرب در قرن ۱۹ میلادی، که عامل اصلی تحولات در شهرسازی اروپا و شکل دهنده مؤثر معماری و شهرسازی مدرن است. این سال­ها شروع تأثیرات تدریجی ملموس و البته تأخیری شهرسازی در ایران قاجار است (همان، ۱۷۶).

اغلب شهرهای بزرگ ایران در آن زمان، دارای بافتی محصور، پیوسته و متراکم بود و شبکه ارتباطات در این بافت پیوسته به دلیل شکل­گیری طبیعی و تدریجی، هم سویی با عوامل اقلیمی و جغرافیایی، مسائل امنیتی و دفاعی، حفظ محرمیت و غیره غالبأ دارای شکل ارگانیک و غیر هندسی و حتی گاهی اوقات مارپیچ بود (سلطان زاده، ۱۳۷۳: ۲۸). درونگرایی موجب شده بود که سطوح خارجی بناها (بدنه معابر) بسیار ساده و بدون هرگونه طراحی و تزئینی ساخته شود. روی دیوارهای شهر و در بدنه فضاهای عمومی، نیمه عمومی یا مسی نیز هیچ روزن یا پنجره­ای وجود نداشت و سادگی و یکنواختی بدنه ها به گونه ای بود که تشخیص ماهیت معماری و فضاهای داخلی بنا از داخل گذر یا معبر بسیار مشکل بود و در بعضی موارد، حتی تشخیص خانه اعیان و دولتمندان از خانه افراد معمولی نیز بسیار دشوار می­شد (همان، ۲۸). شهرهای ایران تا دوره ناصرالدین شاه، نمادی کامل از شهری سنتی دارای بافت یکپارچه و متراکم با مقیاس انسانی و محصور در حصاری مرتفع بودند. ارگ حکومتی نیز دارای حصاری مرتفع­تر از حصار شهر بود که حاکمان را از رعایا جدا می­کرد. معابر شهرها عمدتاً باریک و در یک مسیر غیر مستقیم امتداد داشتند. در دو طرف مهمترین گذر شهر که معمولا از دروازه اصلی شهر شروع و به مرکز شهر یا ارگ حکومتی مانند تهران، شیراز، نایین و بم) ختم می­شد، حجره­های بازار شکل می­گرفت. گاهی هم ادامه بازار به دروازه دیگر شهر می­رسید و یا مانند اصفهان، دو مرکز شهر را به یکدیگر متصل می­کرد. بازارها اکثراً در مجاورت ارگ حکومتی، مسجد جامع و میدان اصلی شهر قرار داشتند. این موضوع در مورد تقریبا تمام بازارهای ایران صادق است. محوطه بازار موقعیت بسیار مهم و ممتازی داشت و نبض اقتصادی شهر در این مکان می­تپید (قبادیان، ۱۳۸۳: ۲۹). از دیگر خصوصیت بارز شهرهای دوره قاجاری ایران، محله­ها بودند. هر محله علاوه بر واحدهای اصلی سازنده خود یعنی واحدهای مسی، شامل عناصر و اندام­های دیگری موسوم به "مرکزمحله" بوده است، که شامل عناصر گوناگونی از جمله فضاهای تجمع و سایر فضاها و عناصر خدماتی می­باشد (سلطان زاده، ۱۳۶۸، ۴۵۳). این محله‌ها خود نیز متأثر از مکان‌گیزینی ارک حکومتی بودند. یعنی اغلب محلات در اطراف و نزدیکی ارگ حکومتی بنا می‌شند. شرحی که سیاحان اروپایی از محله­های شهرهای ایران نگاشته­اند، خصوصیات آنها را مشخص می­کند. هر محله در اغلب موارد دارای یک دروازه­بان و یک دروازه که شب­ها بسته می­شد، بوده است. مراکز محلات مانند مرکز شهر بودند، منتها در یک مقیاس کوچکتر. این مراکز عموماً دارای یک میدان، یک یا چند مسجد در اطراف آن، یک حسینیه سرپوشیده و یا سرباز، یک یا چند مغازه، یک حمام و گاهی هم در محلات بزرگتر یک آب انبار، مدرسه و کاروانسرا بوده­اند (بیگلری، ۱۳۵۶: ۵۶). مراکز محلات از طریق گذرها به یکدیگر متصل بودند. بعضی از این گذرها در امتداد کل شهر گسترده بودند و ارتباط مراکز محلات را با مرکز شهر و دروازه­های خروجی برقرار می­کردند. عرض این گذرهای بین محله­ای بنا به موقعیت، کم و یا زیاد می­شد (قبادیان، ۱۳۸۳: ۲۹). اندازه عرض گذرها کم ( بین ۲ تا ۴ متر) بود و در معابر فرعی و بن بست، کمتر هم می­شد و همین کمی عرض - به جهت رفت وآمد انسان­ها و یا چهار پایان اجازه کاشت درخت را نمیداد. خانه­ها عموماً یک طبقه ساخته می­شدند؛ دیوارهای حیاط را هم به دلیل حفظ اصل محرمیت، به قدری بلند می­ساختند که تنها نوک درختان از معبر دیده می­شد و این نوع فضاسازی موجب شده بود که معابر از نظر بصری، بسیار باریک و بلند به نظر برسند (قریب، ج ۲، ۱۳۷۴: ۲۰۷). در محل­هایی که وسعت فضایی محدود بوده، این گذرها بسیار باریک می­شدند، و تنها فضا برای عبور حداکثر دو چهار پا کافی بود. برعکس در مکان هایی که از اهمیت بیشتری برخوردار بود، مانند مراکز محلات و یا مقابل مساجد، آب انبار و یا سایر ابنیه مهم، عرض این گذرها زیاد می­شد و به صورت میدان و یا میدانچه در می­آمد. به طور کلی راسته­های شهر طویل، غیرمنظم و باریک بودند که از خصوصیات شهرهای سنتی ایران است (هاشم زاده همایونی، ۱۳۷۴: ۸۸).

سلطنت نسبتاً طولانی ناصرالدین شاه از مهمترین دوران تحول شهرسازی بود. دور­ه­ای که نمایشگاه بین المللی و مدرن لندن در سال ۱۸۵۱ میلادی، نمایشگاه بین المللی پاریس، بنای بزرگ و فی ایفل در سال ۱۸۸۹ میلادی، ادامه و توسعه ساخت بلوارها و خیابان­های عریض و مستقیم که در زمان ناپلئون سوم توسط " بارون هوسمان" شهردار معروف پاریس ساخته شده بود؛ دوره­ای که ساختمان­های مدرن با عملکردهای جدید نظیر رستورانهاء هتل­ها، تماشاخانه­ها، فروشگاه­های بزرگ، خیابان­های شلوغ و رنگارنگ و پر جنب و جوش پدید آمد. در حقیقت شهر اروپایی با شیفتگی تمام شهر فرنگی­ای شد که در ایران مقبولیت خاص و عام پیدا کرد (کیانی، ۱۳۸۳: ۱۷۶-۱۷۷). ازدیاد جمعیت، معضلات و مشکلات فراوانی به بار آورده بود، معابر کم عرض شهر، دیگر گنجایش کافی برای عبور و مرور وسایل نقلیه موجود را نداشت؛ کمبود فاضلاب، فقدان شبکه آب آشامیدنی بهداشتی و کافی نبودن فضای سبز از جمله کاستی­هایی بودند که به مرور، خود را آشکار ساختند و سران را به اندیشه نوسازی وا داشتند. در این زمینه اصلاحات شهرسازی و نوسازی شهر پاریس در نیمه دوم قرن ۱۹ مورد تقلید قرار گرفت و عینن در تهران به کار گرفته شد (قریب، ۱۳۷۴: ۲۱۲). بطور کلی، از توصیفی که سیاحان از ریخت شهر و ساخت کالبدی آن ارائه می­دهند، می­توان نتیجه گرفت که در سراسر قرن نوزدهم و آغاز قرن بیستم میلادی، بافت شهرها و سازمان فضایی آنها تفاوت­های عمده­ای از نظر ساختی و ماهوی با شهر دوره صفوی (مکتب اصفهان) نشان نمی­دهند گرچه چهره شهر دوره قاجاری از نظر ریخت­شناسی صرفاً تقلیدی ناشیانه از شهرهای اروپای غربی است.

قدرت معنوی مسجد در دوره قاجار بر کل شهر

ساختار فضایی شهرهای عصر قاجاری

معماری محله عودلاجان

شهر ,یک ,هم ,مسجد ,دوره ,شهرهای ,و یا ,از نظر ,و در ,دوره قاجاری ,ارگ حکومتی

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

بیست Araste کمچلی شرکت خدمات ساختمانی درخشان قصر سفید (( بـــاراد )) موسیقی کره ای تضـــــمین بار هیئت ورزشی روستایی و بازیهای بومی ،محلی کاشمر بازار سنگ اصفهان دانلود نمونه سوالات آزمون استخدامی فولاد مبارکه اصفهان Film studio Streem2