معماری در دوره قاجار



در حقیقت، اسلام، اصالت را به روح داده و جسم و مادیات را وسیله­ای برای پرورش و تکامل روح و معنویات محسوب می­کند، در عین حال هم جسم و هم جان را دو بال پرواز انسان فرض کرده و لازمه پرورش این دو را در کنار هم تأکید می­کند. این اصل منجر به شکل­گیری خصوصیات ویژه­ای در ساختار شهرهای اسلامی در دوره قاجاری شده است لذا توجه به امر معنویات، وم ایجاد فضاها و مکان­های را در کالبد شهرها تبیین می­کند (شوهانی، حقیقت نائینی؛ 1391). در نتیجه مساجد که با ظهور اسلام عضو اساسی و اصلی پیکره شهرها شدند پا به عرصه ظهور نهاده و با وجود تأکید دین اسلام به اصالت روح و معنویات، مسجد جایگاه ویژه­ای می­یابد. به گونه­ای که هم از نظر مادی و هم معنوی بر ساختار شهر سلطه داشته و هدایت کننده و راهبر انسان در زندگی او می­باشد. نقش رهبری مسجد بر زندگی انسان، منجر شده که مسجد در کالبد شهر اسلامی همانند جایگاه مغز در بدن انسان به جلوه گری بپردازد. این خصوصیت آشکار در شهرهای اسلامی پیشین را می­توان در شهر قدیم دزفول، تبریز، تهران و قزوین نیز مشاهده کرد. مسجد جامع در مرکز فیزیکی شهر قرار گرفته و مرکز معنوی و ی شهر محسوب می­شود. در عین حال شبکه گسترده، یکپارچه و سازمان یافته­ای از مساجد محله­ای کل ساختار شهر را در بر گرفته و سازمان شهر را انتظام بخشیده­اند. بناهای مذهبی و مقدس از جمله بقاع متبرکه و حسینیه­ها نیز این شبکه را تکمیل می­کنند. سلسله مراتب عملکردی مساجد متناسب با نظام ساختاری شهر است و به گونه­ای آن را تعریف می کند. در مقیاس شهر، مسجد جامع قرار گرفته و در مقیاس محله و زیر محله نیز مساجد مربوطه شکل گرفته­اند. در واقع نظام ساختاری شهر از نظام سلسله مراتبی شبکه مساجد و مراکز مذهبی پیروی می­کند. مراکز مذهبی در شهر اسلامی دوره قاجاری نیز از این امر مستنثنی نبوده و مطابق با دوره صفوی، همچنان مسجد به عنوان یک عنصر حیاتی برای شهرها مطرح است و بر کل بافت سلطه دارد. وجود مناره­ها و بخصوص گنبدهای مرتفع، که هم از نظر فرم و هم رنگ، با بافت اطراف متباین بوده و پیام­آور اهمیت این بناها بوده­اند.

 

 قدرت حاکمیت و تقلید از غرب

شهر در دوره قاجار متشکل از سه قدرت عمده همیشگی بود: ارگ حکومتی به مثابه پایگاه ی، مسجد بزرگ شهر (جامع) در حکم پایگاه دینی و بازار در حکم پایگاه اقتصادی (کیانی، ۱۳۸۳: ۱۷۶). اما از طرف دیگر دوره زمامداری قاجار در ایران مصادف است با انقلاب صنعتی غرب در قرن ۱۹ میلادی، که عامل اصلی تحولات در شهرسازی اروپا و شکل دهنده مؤثر معماری و شهرسازی مدرن است. این سال­ها شروع تأثیرات تدریجی ملموس و البته تأخیری شهرسازی در ایران قاجار است (همان، ۱۷۶).

اغلب شهرهای بزرگ ایران در آن زمان، دارای بافتی محصور، پیوسته و متراکم بود و شبکه ارتباطات در این بافت پیوسته به دلیل شکل­گیری طبیعی و تدریجی، هم سویی با عوامل اقلیمی و جغرافیایی، مسائل امنیتی و دفاعی، حفظ محرمیت و غیره غالبأ دارای شکل ارگانیک و غیر هندسی و حتی گاهی اوقات مارپیچ بود (سلطان زاده، ۱۳۷۳: ۲۸). درونگرایی موجب شده بود که سطوح خارجی بناها (بدنه معابر) بسیار ساده و بدون هرگونه طراحی و تزئینی ساخته شود. روی دیوارهای شهر و در بدنه فضاهای عمومی، نیمه عمومی یا مسی نیز هیچ روزن یا پنجره­ای وجود نداشت و سادگی و یکنواختی بدنه ها به گونه ای بود که تشخیص ماهیت معماری و فضاهای داخلی بنا از داخل گذر یا معبر بسیار مشکل بود و در بعضی موارد، حتی تشخیص خانه اعیان و دولتمندان از خانه افراد معمولی نیز بسیار دشوار می­شد (همان، ۲۸). شهرهای ایران تا دوره ناصرالدین شاه، نمادی کامل از شهری سنتی دارای بافت یکپارچه و متراکم با مقیاس انسانی و محصور در حصاری مرتفع بودند. ارگ حکومتی نیز دارای حصاری مرتفع­تر از حصار شهر بود که حاکمان را از رعایا جدا می­کرد. معابر شهرها عمدتاً باریک و در یک مسیر غیر مستقیم امتداد داشتند. در دو طرف مهمترین گذر شهر که معمولا از دروازه اصلی شهر شروع و به مرکز شهر یا ارگ حکومتی مانند تهران، شیراز، نایین و بم) ختم می­شد، حجره­های بازار شکل می­گرفت. گاهی هم ادامه بازار به دروازه دیگر شهر می­رسید و یا مانند اصفهان، دو مرکز شهر را به یکدیگر متصل می­کرد. بازارها اکثراً در مجاورت ارگ حکومتی، مسجد جامع و میدان اصلی شهر قرار داشتند. این موضوع در مورد تقریبا تمام بازارهای ایران صادق است. محوطه بازار موقعیت بسیار مهم و ممتازی داشت و نبض اقتصادی شهر در این مکان می­تپید (قبادیان، ۱۳۸۳: ۲۹). از دیگر خصوصیت بارز شهرهای دوره قاجاری ایران، محله­ها بودند. هر محله علاوه بر واحدهای اصلی سازنده خود یعنی واحدهای مسی، شامل عناصر و اندام­های دیگری موسوم به "مرکزمحله" بوده است، که شامل عناصر گوناگونی از جمله فضاهای تجمع و سایر فضاها و عناصر خدماتی می­باشد (سلطان زاده، ۱۳۶۸، ۴۵۳). این محله‌ها خود نیز متأثر از مکان‌گیزینی ارک حکومتی بودند. یعنی اغلب محلات در اطراف و نزدیکی ارگ حکومتی بنا می‌شند. شرحی که سیاحان اروپایی از محله­های شهرهای ایران نگاشته­اند، خصوصیات آنها را مشخص می­کند. هر محله در اغلب موارد دارای یک دروازه­بان و یک دروازه که شب­ها بسته می­شد، بوده است. مراکز محلات مانند مرکز شهر بودند، منتها در یک مقیاس کوچکتر. این مراکز عموماً دارای یک میدان، یک یا چند مسجد در اطراف آن، یک حسینیه سرپوشیده و یا سرباز، یک یا چند مغازه، یک حمام و گاهی هم در محلات بزرگتر یک آب انبار، مدرسه و کاروانسرا بوده­اند (بیگلری، ۱۳۵۶: ۵۶). مراکز محلات از طریق گذرها به یکدیگر متصل بودند. بعضی از این گذرها در امتداد کل شهر گسترده بودند و ارتباط مراکز محلات را با مرکز شهر و دروازه­های خروجی برقرار می­کردند. عرض این گذرهای بین محله­ای بنا به موقعیت، کم و یا زیاد می­شد (قبادیان، ۱۳۸۳: ۲۹). اندازه عرض گذرها کم ( بین ۲ تا ۴ متر) بود و در معابر فرعی و بن بست، کمتر هم می­شد و همین کمی عرض - به جهت رفت وآمد انسان­ها و یا چهار پایان اجازه کاشت درخت را نمیداد. خانه­ها عموماً یک طبقه ساخته می­شدند؛ دیوارهای حیاط را هم به دلیل حفظ اصل محرمیت، به قدری بلند می­ساختند که تنها نوک درختان از معبر دیده می­شد و این نوع فضاسازی موجب شده بود که معابر از نظر بصری، بسیار باریک و بلند به نظر برسند (قریب، ج ۲، ۱۳۷۴: ۲۰۷). در محل­هایی که وسعت فضایی محدود بوده، این گذرها بسیار باریک می­شدند، و تنها فضا برای عبور حداکثر دو چهار پا کافی بود. برعکس در مکان هایی که از اهمیت بیشتری برخوردار بود، مانند مراکز محلات و یا مقابل مساجد، آب انبار و یا سایر ابنیه مهم، عرض این گذرها زیاد می­شد و به صورت میدان و یا میدانچه در می­آمد. به طور کلی راسته­های شهر طویل، غیرمنظم و باریک بودند که از خصوصیات شهرهای سنتی ایران است (هاشم زاده همایونی، ۱۳۷۴: ۸۸).

سلطنت نسبتاً طولانی ناصرالدین شاه از مهمترین دوران تحول شهرسازی بود. دور­ه­ای که نمایشگاه بین المللی و مدرن لندن در سال ۱۸۵۱ میلادی، نمایشگاه بین المللی پاریس، بنای بزرگ و فی ایفل در سال ۱۸۸۹ میلادی، ادامه و توسعه ساخت بلوارها و خیابان­های عریض و مستقیم که در زمان ناپلئون سوم توسط " بارون هوسمان" شهردار معروف پاریس ساخته شده بود؛ دوره­ای که ساختمان­های مدرن با عملکردهای جدید نظیر رستورانهاء هتل­ها، تماشاخانه­ها، فروشگاه­های بزرگ، خیابان­های شلوغ و رنگارنگ و پر جنب و جوش پدید آمد. در حقیقت شهر اروپایی با شیفتگی تمام شهر فرنگی­ای شد که در ایران مقبولیت خاص و عام پیدا کرد (کیانی، ۱۳۸۳: ۱۷۶-۱۷۷). ازدیاد جمعیت، معضلات و مشکلات فراوانی به بار آورده بود، معابر کم عرض شهر، دیگر گنجایش کافی برای عبور و مرور وسایل نقلیه موجود را نداشت؛ کمبود فاضلاب، فقدان شبکه آب آشامیدنی بهداشتی و کافی نبودن فضای سبز از جمله کاستی­هایی بودند که به مرور، خود را آشکار ساختند و سران را به اندیشه نوسازی وا داشتند. در این زمینه اصلاحات شهرسازی و نوسازی شهر پاریس در نیمه دوم قرن ۱۹ مورد تقلید قرار گرفت و عینن در تهران به کار گرفته شد (قریب، ۱۳۷۴: ۲۱۲). بطور کلی، از توصیفی که سیاحان از ریخت شهر و ساخت کالبدی آن ارائه می­دهند، می­توان نتیجه گرفت که در سراسر قرن نوزدهم و آغاز قرن بیستم میلادی، بافت شهرها و سازمان فضایی آنها تفاوت­های عمده­ای از نظر ساختی و ماهوی با شهر دوره صفوی (مکتب اصفهان) نشان نمی­دهند گرچه چهره شهر دوره قاجاری از نظر ریخت­شناسی صرفاً تقلیدی ناشیانه از شهرهای اروپای غربی است.


در این بخش از پژوهش بطور کلی به بیان عوامل و نیروهای تأثیرگذار بر ساختار فضایی شهرهای دوره قاجاری می‌پردازیم. نیروهایی که باعث شدند کالبد شهرها در دوره قاجاری از آن ها تأثیر بپذیرد.

با وجود آنکه تهران در دوره قاجاریه پایتخت کشور بود؛ اما هیچ گاه عظمت، شکوه، تجهیزات و تأسیساتی که شایسته پایتخت باشد را نداشت و کما بیش همه­ی سیاحان و سفرایی که از تهران در عهد فوق دیدن کرده بودند، به این نکته اشاره کرده­اند (کرزن، ۱۲۶۹: ۶۳۵). فقدان بناهای عمومی عظیم و باشکوه، راه­ها و کوچه­های تنگ و آلوده و مجراهای نیمه سرپوشیده و آلوده­ی آب و دیگر نقایص، از نکاتی بوده­اند که سیاحان به آن اشاره کرده­اند (ریچاردز، ۱۳۶۳: 306). از عمده تغییراتی که برای کالبد شهرها در دوره قاجاری اتفاق افتاد می‌توان به شهر تهران دوره ناصری اشاره کرد.  با توجه به گسترش روابط ایران با غرب در زمان ناصرالدین شاه، زمینه برای ورود افکار، الگوها و اشیاء فرنگی باز می­شود. گرته برداری از الگوهای فرنگی در شهرسازی خود را در طرح توسعهی شهر تهران و تبدیل آن به دارالخلافه ناصری و ایجاد فضاهایی با حال و هوای فرنگی نمایاند.

در سال ۱۲۷۰ دیوارهای کهن تخریب می­شوند و شهر از چهارسو گسترش می­یابد. مساحت آن چندین برابر می­شود. باروی جدید شهر، با دوازده بدون اثرگذاری بر بافت کهن در هشت ضلع ساخته می­شود. شهر کهن به وسیله­ی خیابان­هایی به دروازه­های جدید شهر اتصال پیدا می­کند. مرکز شهر از سبزه میدان و میدان ارگ به میدان توپخانه منتقل شده است و خیابان نه فقط به عنوان تفرجگاه، بلکه به عنوان مکان تجارت و بازرگانی شناخته شده است و از این پس به عنوان عنصر اصلی توسعه شبکه شهری معرفی می شود، البته منظور خیابان­هایی است که دارای بدنه­های ساخته شده در طرفین و رو به خیابان هستند. نکته قابل اعتنا آن است که شهر هنوز در حصار قرار دارد و به وسیله ۱۲ دروازه به منطقه اطراف خودش مرتبط می باشد. در این دوره ساخت عمارات و بناها در اکثر شهرهای بزرگ از قبیل تبریز، تهران، قزوین و اصفهان به سبک غربی رایج می­شود؛ مانند عمارت تلگراف خانه یا شمس العماره و برج ساعت آن که نشانه وقت شناسی جدید است. عمارت تکیه دولت که تعبیر و تفسیر و تقلیدی از ساختمان اپرا در اروپا می­باشد.

ناصرالدین شاه با فرمان احداث تکیه دولت، به تعزیه­داری نیز رونق بخشید. در تعزیه­هایی که در تکیه دولت برگزار می­شد چندین هزار نفر شاهد مراسمی بودند که به کمک اشیاء و لوازم لوکس و ماکت­های مقوایی به نمایش گذاشته می­شد. به تدریج تعزیه از شکل کاملاً مذهبی تا حدی خارج شد و تعزیه­هایی که ربطی به عزاداری و مراسم عاشورا نیز نداشت، مانند تعزیه امیر تیمور، تعزیه حضرت یوسف و عروسی دختر قریش و غیره بر روی صحنه آمد. توجه و اقبال مردم از برگزاری تعزیه چنان بود که برای مثال در تهران در ایام عاشورا همه­ی مراکز محله­ها و محل تقاطع گذرهای مهم، به برگزاری تعزیه اختصاص یافته بود. رواج مراسم عزاداری و تعزیه منجر به پیدایش فضاهایی موسوم به حسینیه و تکیه شد (سلطان زاده، همان: ۱۳۲ و ۱۳۳).

حضور عملکردهای جدید مانند تماشاخانه، سینما، چاپخانه، هتل، باغ ملی، بانک و غیره چهره شهر قدیم را دگرگون می­کند. همه این عناصر و عملکردهای جدید در کنار خیابان ایجاد شده و موجب تقویت آن می­شوند. خیابان تبدیل می­شود به رقیب بازار در ستون فقرات اجتماعی فرهنگی شهر. خیابان لاله زار که در بخشی از باغ لاله زار (باغ تفرجگاهی سلطنتی بیرون شهر در دوران فتحعلی شاه) ایجاد گردید، از جمله شاخص­ترین فضاهای این دوره می­باشد. این خیابان با تجهیز شدن به تأسیسات جدید شهری و آراسته شدن با سبک­های جدید معماری و فراهم آوردن مکانی نو، دروازه­ای به غرب و ویترین نمایش تجدد شد. نمودهای زندگی مدرن شهری مانند پارک و باغ وحش که مفهوم اوقات فراغت را به گونه­ای نو مطرح می­کردند، در آن ایجاد شدند. تجهیزات نوین مثل چراغ گاز و واگن اسبی شباهت شکلی آن را با نمونه­های اروپایی کاملتر کردند. هرچند مقصودی مانند شهر اروپایی از ایجادشان دنبال نم­ شد. حضور ن برای تفرج و گردش آغاز عصر جدیدی در حیات شهری بود که تا آن زمان بی­سابقه بود. (حبیبی واهری، ۱۳۸۷)

شاه قاجار در پی گردشگاهی به سبک شانزه لیزه بود و در آن نیز موفق بود. از این رو لاله زار به سرعت به گردشگاه اصلی تهران تبدیل شد و مردمان شهر برای حضور در واقعه­ها و حادثه­ها بدان روی آوردند.

با دگرگونی مفهوم خیابان، میدان نیز معنای کهن خود را از دست می­دهد. میدان­هایی مانند ارگه توپخانه، بهارستان و امین السلطان هر کدام تبلور کالبدی و نشانه­ای از این دگرگونی هستند. میدان توپخانه طبق تناسبات دوره­های رنسانس و باروک ساخته شده است. اما نکته­ای که در اینجا باید به آن اشاره نمود و تا قبل از این در میادین شهری مشاهده نمی­شد، اینست که برخلاف گذشته به تبعیت از مفهوم تجددطلبی و حضور قوی تفکر غیربومی در سازماندهی فضایی؛ مسجد و مدرسه، کاخ حکومتی و بازار جای خود را به عمارت تلگراف خانه، پست خانه (شاخص ارتباطات جدید) بانک (نماد روابط بازرگانی، تجاری جدید عمارت بلدیه و نظمیه می سپارند. مسجد جامع کماکان در دل بازار باقی می ماند، بازار دهانه خویش را به میدان کهن شهر (سبزه میدان می­گشاید» (حبیبی، 1390: 23).

میدان نیز مانند خیابان دارای عملکرد غالب و هویت خاصی می­گردد. میدان توپخانه بر آنست تا چهره­ای کاملاً متجدد از شهر ایرانی را برای اروپاییان و بیگانگان فراهم آورد. میدان ارگ به میدانی کاملا تشریفاتی تبدیل می­گردد. سبزه میدان در جدل اجتماعی- فضایی با میدان توپخانه قرار می­گیرد و در زمینه­های اجتماعی - اقتصادی و مذهبی- فرهنگی به منزله­ی نماد روابط کهن و پایدار زیست و تولید شناخته می­شود (حبیبی، ۱۳۸۹: 162).

با توجه به شرایط پیش آمده بعد از انقلاب مشروطیت در ایران و ی شدن فضای جامعه فرصت مناسب و کافی برای انجام فعالیت­های شهرسازانه در این دوران به دست نیامده است و این فعالیت­ها محدود در ساخت بناهای با معماری فرنگی و ورود کاربری­های جدید مانند سینمای تلگراف خانه و پست خانه و هتل و غیره می­باشد که تغییری در ساختار شهری بوجود نیامده است. البته در اینجا باید به تصویب قانون بلدیه در مجلس ملی اشاره نمود که برای اولین بار در تاریخ شهرسازی ایران شاهد آن هستیم که به علت عدم ماندگاری حکومت و ایجاد شرایط دوگانه در رأس کشور این قوانین تا دوره رضا شاه اجرایی نگردید.


عودلاجان یا عودلاجار از دو واژه ی عود» و لاجی» تشکیل شده که به دلیل قرار داشتن بازار عطاران در منطقه بوده و به این نام معروف گشت. محلهی عودلاجان روزگاری جز پنج محلهی اصلی شهر و در شمار محلات اعیان نشین تهران قرار داشته، دورهی قاجار را می توان به عنوان دورهی رشد شکوفایی این محله قلمداد کرد و بالعکس دورهی معاصر را به عنوان دوره ی افول آن به شمار آورد. عودلاجان در لغت به معنای جایگاه پخش آب می باشد. این گذشته از معابر و کوچه هایی که آن را به محلات چاله میدان و بازار می پیوست، دروازهای به نام شمیران داشت که محور نفوذی به بلوک شمیرانات و مسیر حرکت شاه به عشرت آباد، قصر قاجار، سلطنت آباد، صاحبقرانیه و باغهای دیگر بود (بهزادفر، 1386). عودلاجان به عنوان سومین بافت تاریخی ارزشمند تهران و یادگاری از حصار ناصری در فهرست میراث ملی کشور به ثبت رسیده است. بافت 16 هکتاری عودلاجان از غرب به خیابان ناصرخسرو، از شمال به خیابان امیرکبیر، از شرق به خیابان پامنار و از جنوب به خیابان بوذرجمهوری محدود می شود و در عهد ناصری به عنوان یکی از بخش های مهم تهران، محل ست تعداد زیادی از رجال و دولت مردان قاجار بوده است. عودلاجان در دوره ی قاجار به ویژه در عهد ناصری از جایگاه ویژه ای در میان اعیان و خانواده های قجری برخوردار بوده و برای نخستین بار موسیو کرشیش معلم اتریشی مدرسه دارالفنون نقشهی این بافت تاریخی را با مشارکت ذوالفقار بیک و تقی خان با تمام گذرها، کوچه ها و حتی بناهای تاریخی ارزشمند این بافت در داخل بخشی از پروژهی طراحی نقشهی تهران در سال 1275 هجری قمری ترسیم کرد که به دنبال آن مطالعات وسیعی برای ثبت بناهای ارزشمند بافت تاریخی تهران آغاز شد که تدوین تنها سند تاریخی با تعیین پنج محلهی سنگلج، عودلاجان، بازار، چالی میدان، و ارگ حاصل آن بود.

عودلاجان از محله­ها و گذرها و خانه­های تاریخی و باغ­های بسیاری تشکیل شده و کوله باری ارزشمند از تاریخ و هنر پایتخت نشینان دوره­ی قاجار است. بر اساس مستندات بافت تاریخی عودلاجان در برگیرنده­ی 8 محله­ی سادات محله­ی نو، باغ امین، دروازه شمیران، عرب­ها، شاه غلامان، یهودی­ها و حیات شاهی و 25 کوچه و گذر به نام­های باغ نظام الدوله، در حمام نواب، شترگلو، مسجد حوض، در مدرسه و کوچه­های نظام العلماء سردار، سپهدار، شاهیپاتی، معین الممالک، حاج علی، آقا موسی تاجر، میرزا آقاجان، خدابنده لو، حاجی آقابابا، آقا محمد محمود، سهراب خان، نقاره­چی­ها، هادی خان و محمد خان امیر تومان بوده است که امروزه از بسیاری از آنها خبری نیست.

شاخصه هر بافت تاریخی بناها و عمارات های ارزشمند موجود در آن است و عودلاجان نیز از این قاعده مستثنا نیست. خانه­های و عمارت­های موجود، هر یک دربرگیرندهی بخش وسیعی از هنر و تمدن ایران زمین در دورهی قاجار است که در دل این بافت تاریخی سکنی گزیده اند. خانه هایی که سبک و سیاق معماری آنها بیانگر اعیان نشین بودن این محله ی تاریخی است. خانه­های میرزا حسن خان، قوام الدوله، رضاخان والی، خانه ی تاریخی مدرسی، خانه­ی دبیر الملک، نقاش باشی، محب علی خان، عین الملک، حسین قلی خان، عزالدوله، ملک الشعرای بهار، حشمت الدوله و نجم الملک از جمله ی این بناها است که برخی به دلیل فعالیت­های عمرانی شهرداری تخریب شده­اند. با توجه به بررسی در مورد معماری مسی در دوره ی قاجار صورت گرفت، هر سه نوع سبک مسی از ساخت خانه­ها در این محله قابل مشاهده است. تعدادی از خانه­ها کاملاً مبتنی بر سبک اروپایی ساخته شده و تعدادی دیگر با تلفیقی و یا کاملا سنتی هستند. اما در رابطه ساختار خود محله بسیاری از عناصر معماری سنتی در جای خود باقی مانند و برعکس معماری سلطنتی که تأثیر بسیاری زیادی از غرب پذیرفته بود در معماری شهری و به خصوص در محلات این تأثیر از عمق زیادی برخوردار نبود که با گذر از کوچه های قدیمی در این محله شاهد کم و زیاد بودن این عناصر به کار گرفته شدهی غربی در آن هستیم. همچنین در محدوده ی این محله، حدود بیست کنیسای کوچک و بزرگ به چشم می خورد که نشان دهنده ی این بوده که این محله جایگاه زندگی کلیمیان در آن دوره بوده است که آثار به جای مانده شاهد بر این مدعاست.

با مراجعه به نقشه­ها و تصاویر محله­ی عودلاجان و با مطالعه­ی مقاطع رشد و تغییر شهر تهران و تحولات شهرنشینی، می­توان دوره­های کالبدی محله را به سه دوره ی اصلی تقسیم کرد: دوره­ی اول (از ابتدا تا سال 1284 ه.ق مقارن با گسترش شهر) که نقشه­های تاسکوف، برهزین 1257ه.ق و کرشیش 1275مق را شامل میشود. نقشه ی دارالخلافه ی تهران موید پیروی از سبک اصفهان است. در مقایسه با نقشه ی سال 1257مق به این نتیجه می رسیم که گذرهای اصلی تغییری نداشته و فقط از وسعت باغهای محدوده در ضلع شمالی و شمال شرقی کاسته شده و بافت مسی جایگزین آن گردیده است، همچنین از مقایسه ی دو نقشهی 1257 و1275 ه.ق می توان دریافت که به کوچه های فرعی افزوده شده که میتوان در تقسیم قطعات بزرگتر به قطعات کوچکتر و ایجاد کوچه های جدید جهت دسترسی به واحدهای جدید دانست، از سال 1309 ه.ق به بعد، احداث خیابان جدید به دنبال ت های شهرسازی مدرن، تولد عنصر شاخص شهری مهم در بافت محلهها(دبیرستان مروی روی باغ مروی و از بین بردن قسمتی از سنگلج و احداث پارک شهر فعلی، تفکیک اراضی و امتداد یافتن کوچه ها جهت دسترسی به اراضی تفکیکی عقب تر و گسستگی بافت به دلیل تعریض و احداث کوچه های جدید به دنبال ورود خودرو به بافت قدیم، افزایش تراکم بافت به دنبال استفاده بهینه از زمینه افت کیفی بافت به دنبال تبدیل کاربری مسی به تجاری به خصوص در مجاورت خیابان های اصلی و تبدیل هسته ی مرکزی بافت کارگاه، انبار و. عدم توجه به پتانسیل های تاریخی و ارزشمند بافت، تغییر ارتفاع ابنیه در بافت و ایجاد بلندمرتبه سازی بدون توجه به ساختار اصیل بافت، اهمیت ثانویه پیدا کردن بسیاری عناصر شاخص به علت گسترش شهر و ساخت و سازهای جدید، به هر حال از سال 1309 به بعد شدیدترین لطمه به این محله ها وارد آمد، از یک سو خیابان کشیهای جدید محله ها را تکه پاره کرد و از سوی دیگر نیازهای فضایی بازار مجاور آن به تخلیه و تخریب آن کمک کرد (مشهدی زاده دهاقانی، 1378). با تمام این تفاسیر می­توان گفت: عودلاجان از محلاتی است که به رغم آشفتگی­ها، شگی­ها و بهم ریختگی­ها و دستکاری­های ناشیانه که به مرور در ساخت و بافت آن ایجاد شده است، اما کماکان آیینه­ای از هنر و معماری دوره­ی قاجار می­باشد و حفظ آنها واجب می­باشد.

 

  • خیابان­ها و معابر

برای اولین بار در شهرسازی ایران به خیابان­ها به عنوان فضایی با هویت و زنده توجه می شود. به طوریکه مانند خیابان­های سبک اصفهان، صرفاً جنبهی تفریحی و گردشگاهی دارند و نه مانند دوره­های بعد جنبه­ی دسترسی سواره و پیاده. خیابان­ها در دو مفهوم خود از دو الگو پیروی می­کنند. چهره و سازمان فضایی شهر خویش را در ادامه­ی مکتب اصفهان شکل می­دهد. محوری با درختکاری و نهرهای آب در طرفین تک بناهای عقب نشسته که در میان باغها و بستان های اطراف خود محصور شده­اند، مانند خیابان علاءالدوله. بدنه­ی ساخته شده در طرفین که رو به خیابان دارند و سازمان کالبدی ممتدی را تشکیل می­دهند. خیابان­های این گروه وام گرفته از الگوی اروپایی فرانسوی خود، کمی بعد به عنوان عنصر اصلی توسعهی شبکه ی شهری و رقیب پرقدرت بازار، تمام عملکردها و عناصر حیاتی را در آن می گیرد. خدمات ساکنین خود را در خود تأمین می­نماید و بدین ترتیب بازار را تا حد فضایی سنتی و خاطره ای عقب می­راند. مانند خیابان­های مریض­خانه، چراغ گاز و ناصریه.

نکته­ی آخر، آمد و شد وسایل نقلیه عمومی، حضور عمارات و بناهای دولتی، از قبیل تلگراف خانه و پست خانه شمس العماره، برج ساعت، تکیه­ی دولت و دیگر عملکردهای جدید دولتی و خصوصی، تماشاخانه، هتل، فروشگاهها و باغ ملی و . که برای شار کهن بیگانه هستند، در کنار خیابان های جدید و به عنوان عناصر اصلی ریخت شناسی شهری بر نقش جهان تاکید کرده و خود نیز به عنوان عنصر نمادین و نشانه ای تبدیل می­گردد (افشار اصل، خسروی، 1377).

 

  • میدان

گرچه در ساختار فضای شهری قاجاری، میادین در ادامه­ی سنت گذشته است اما به لحاظ ساخت و عملکرد و سازمان و عناصر فضایی دیگر گونه جلوه می­کنند. در بافت کهن، میدان­ها، فضایی معمارانه نداشته و تنها گشایشی در محل برخورد چند کوچه بودند و نه به لحاظ عملکردی محل رسیدن بار و توزیع آن به کاروان سرها، اما در سبک تهران دوره­ی قاجاریه، دارای عملکردهای مشخص و عمده می­گردند و مانند خیابان­ها از چهره و هویت خاص خود برخوردار می­گردد. مانند میدان توپخانه، میدان بهارستان، میدان مشق و میدان ارگ. از جمله تحولات میادین در عصر قاجار، جانشینی عملکردها و عمارات جدیدالورود، به جای عناصر میدان مکتب اصفهان می­گردد. مسجد، بازار، کاخ حکومتی و مدرسه در میدان دورهی صفویه در سبک تهران جای خود را به تلگراف خانه، پستخانه، بانک، عمارت نظمیه و بلدیه می­دهند. خیابان­ها و میادین مختلف با عملکردهای متفاوت و جداگانه سعی می­کنند تا سازمان فضایی جدید را بر شهر مسلط کند و چهره­ی متجددی از شهر تهران که نماد و دریچه­ی دولت به جهان آن روز باشد را ارائه می­کند. تجمع تمامی عناصر و مظاهر زندگی جدید در اطراف آنها مبین چنین گرایشی است (افشار اصل، خسروی، 1377). در این بین دو میدان ارگ و میدان بهارستان که از جمله میدان­ها مطرح در دوره­ی قاجار بودند نام برد.

میدان ارگ از دوره­ی زندیه برجای مانده و در زمان فتحعلی شاه، ارگ نام گرفت. این میدان را سپس میدان شاه میدان توپخانه و باغ گلشن نامیدند و امروزه آن را با نام میدان پانزده خرداد می شناسند. میدان تاریخی ارگ تهران، اولین و قدیمی­ترین میدان پایتخت بود. طبق اسناد حوض آبی نیز در این میدان وجود داشته که تخریب شده است، ساخت این میدان به 140 سال پیش و مربوط به زمان ناصرالدین شاه می­باشد. کاربرد این میدان تشریفاتی بوده است. این میدان در حد فاصل بین خندق و ورودی ارگ تهران قرار داشت که برای ورود به آن باید از روی پلی چوبی عبور می­کردند که روی خندق زده شده بود و به تخته پل معروف بود. در اطراف میدان ارگ چند بنا برپا بود که عبارت بودند از: سردر بزرگ یا عالی قاپو در شمال، دفترخانه در شمال غرب، نقارخانه در جنوب و تلگراف خانه در شرق. در دورهی ناصرالدین شاه با ورود عناصر معماری مدرن به ساختار شهری، دگرگونی اساسی در میان میدان صورت گرفت. استخری بزرگ و هشت ضلعی در میان آن ساخته شد که آب این استخر به باغ گلستان و به حوض سبزه میدان و محله های جنوب ارگ جاری می شد، دور استخر مرکزی میدان، در گذرگاه سنگفرش برای رفت و آمد در شبکه ایجاد شد و دو طرف استخر را حصارکشی و باغچه بندی کرده، با کاشتن انواع درخت و گل های ایرانی و فرنگی به محوطه­ای سرسبز و باصفا تبدیل شده بود.

میدان بهارستان مهمترین نمونه­ی عرصه­ی بروز نمود مدرنیته در آن است. کاوش­های صورت گرفته در تحول این میدان بدین صورت است: در دوره­ی قاجار به عنوان جلوخان باغ سلطنتی در بیرون شهر مورد استفاده قرار می­گرفت همچنین در دهه­های نخست قاجار در آن مراسم آئینی برپا می­شد.

مطالعات تاریخی نشان می­دهد که کالبد و فضای میدان بر طبق تغییرات گوناگونی که در نهادهای اجتماعی جامعه صورت می­پذیرفته، تغییر یافته که این تحولات در راستای نوگرایی ایران بوده است. در واقع کاربرد اصلی این میدان ی بوده است.

به طور کلی بر طبق خلاصه­ای از کتاب شار تا شهر دکتر حبیبی، می­توان ویژگی­های شهرسازی دوره قاجار را اینگونه بیان کرد:

  • در این دوران همانند دوران صفویه بازار نقش ستون فقرات شهر را به عنوان نقش اقتصادی- تجاری و اجتماعی فرهنگی برعهده دارد.
  • دوره قاجار مترادف است با تغییرات عمده اقتصادی اجتماعی و ی در جهان.
  • در زمان حکومت فتحعلی شاه فضاهای جدیدی مانند دارالفنون، تکیه دولت، خیابان­های جدید و میدان به کالبد اغلب شهرها افزوده شد.
  • در دوران فتحعلی شاه پایه­ریزی شهر تهران ریخته شد و در دوره ناصرالدین شاه سبک تهران متولد شد.
  • در دوران قاجار برای شهر تهران دو نقشه داریم: اولی تحت عنوان دارالخلافه تهران مربوط به سال 1233با مشخصات کامل سبک اصفهان می­باشد که شامل میدان اصلی شهر سبزه میدان و در اطراف آن مسجد جامع و بازار و دارالخلافه را می­بینیم که توسط دیوارهای محاصره شده که از دوران صفویه برگرفته شده است. نقشه دوم تحت عنوان دارالخلافه ناصری مربوط به سال ۱۲۵۶ که به دنبال اولین سرشماری نفوس و مسکن در سال ۱۲۸۴ صورت گرفت که توسط موسیو بهار فرانسوی طرح شد. در این نقشه یک عنصر جدید را می­بینیم تحت عنوان راه آهن با دروازه مجزا خود. در این طرح دیواره های اطراف شهر قدیمی را نداریم و شهر در حال گسترش به اطراف می­باشد که شهر در این نقشه دارای دوازده دروازه می­باشد و باروی شهر به صورت هشت ضلعی می­باشد که شکلی از دیوارهای دوران رنسانس و سبک باروک را در خود دارد.
  • از شباهت­های سبک اصفهان با سبک تهران این است که هر دو سبک در بافت کهنه شهر دخالت چندانی ندارند.
  • در این دوره در زمان نقشه دوم مرکز شهر از سبزه میدان به میدان توپخانه منتقل شد.
  • برج ساعت در این دوره به عنوان وقت شناسی و عمارت تکیه دولت تقلیدی زیبا از ساختمان اپرا می­باشد
  • میدان توپخانه به عنوان میدان اصلی شهر به شکل مستطیل به ابعاد ۱۰ در ۲۲۰متر می­باشد که از تناسبات دوران باروک و رنسانس پیروی می­کند.
  • در سبک تهران، ترکیبات میدان در سبک اصفهان از جمله: مسجد، بازار، کاخ حکومتی، مدرسه و غیره جای خود را به عمارت­های تلگرافخانه شاخص ارتباطات، بانک (شاخص روابط بازرگانی)، عمارت بلدیه (شاخص ساختمان حکومتی)، عمارت نظمیه شاخص عنصر نظامی در سبک تهران می­دهد.
  • خیابان جبا خانه (بوذر جمهوری قدیم و پانزده خرداد کنونی)، میدان ارگ که نقش تشریفاتی دارد.

در این دوره محلات با دلایلی غیر کالبدی و در ارتباط با مفاهیم فرهنگ و اجتماعی بسیار پیچیده­ای شکل می­گرفتند. یکی از مهمترین عوامل در شکل­گیری محلات عامل اقتصادی بوده است که هر محله با توجه به حرفه­ی فعال در آن نام گذاری می­شد، به طور مثال محله­ی دباغ­ها. از دیگر عوامل شکل­گیری محلات در این دوره می­توان به وجود یک واحد فامیلی بزرگ در مقیاس عشیره اشاره کرد که نام گذاری بسیاری از محلات بر اساس همین گروه­های ساکن در آنها صورت می­پذیرفت. در این دوره هر محله توسط فردی معتمد اداره و نظارت می­شد و هر فرد در این نظام در جایگاه ویژه­ای قرار داشت و وظایف معینی را بر عهده داشت. محله همیشه یک شریان حرکتی داشت که آن را به مراکز اصلی شهر چون بازار و دروازه ها و مراکز حکومتی متصل می­کرد. عناصر اصلی محله چون میدان محله، بازارچه، مسجد، تکیه، حمام، آب انبار و یخچال معمولا بر این محور اصلی قرار می­گرفتند.

نهضت فکری مدرنی که در اروپای عصر روشنگری در زمینه معماری و شهرسازی صورت گرفت راه خود را بسیار دیرتر از مظاهر فناورانه مدرنیته به ایران باز کرد. در میانه دوران حکومت ناصرالدین شاه توسط روشنفکرانی چون میرزا ملکم خان افکاری در باب تقلید از غرب در باب ت و نظام اداره کشور مطرح شد. هرچند مدتی بود که برخی از اقشار جامعه به فرنگی شدن در آداب زندگی، نحوه لباس پوشیدن، نوع اشیاء مورد استفاده، لوازم زندگی، ساختمان سازی و باغ آرایی روی آورده بودند لیکن این الگو در زندگی ایشان هنوز نهادینه نشده بود. نمود این تأخیر در بافت شهرها و ساختار کلی آن نیز مشهود بود (صفامنش، 1384: 7).

از آنجا که شروع حکومت قاجار هم زمان با شروع انقلابات صنعتی، انقلاب فرانسه، توسعه طلبی کشورهای استعماری و عصر سرمایه گذاری است، دیر یا زود ایران نیز تحت سیطره حرکتهای توسعه طلبانه و استعماری کشورهای اروپایی دچار تغییرات اساسی در نظام اقتصادی، اجتماعی، ی و تولیدی می گردد و در این دور تنها شهرهایی رونق می یابند که از ابتدا در مسیر تجاری قرار داشتند. از این رو نیازهای اساسی این شهرها، ارزشها و سلسله مراتب جدید قضایی و شهری را می طلبد بنابراین کارخانجات صنعتی و روش­های تولید انبوه، واردات و صادرات محصولات مختلف که با قسمت­های مناسبتر، محصولات بهتری را عرضه می­کردند به عنوان منجی درآمدزا، حضور فروشگاه های کوچک و بزرگ، قشر جدید مواجب بگیر و کارمندان دولت از جلوه های چنین تغییرات و تأثیراتی می­باشد (افشار اصل، خسروی، 1371). با این حال در مجموع می توان گفت که شهرسازی عصر قاجار تا حد زیادی ادامه مکتب اصفهان به شمار می رفت و در اصول از آن پیروی می نمود. عناصر اصلی تهران دوره قاجار که نمونه معماری قاجار در آن متبلور شد شامل ارگ (با حصاری در پیرامون خویش)، مساجد و مدارس، بازار، میدان و محلات است. شهر دارای حصاری بود که در دوران صفویه احداث شده بود.

شهر دوره قاجار کالبدی از ۴ عنصر حکومت، مذهب، اصناف و امت است که این ترکیب از دوره­های اولیه و از صدها سال قبل در معماری ایران دیده می­شد. میدان اصلی شهر تهران تصویری نه چندان کامل و ظریف از میدان مکتب اصفهان بود. دروازه ارگ به این میدان باز می­شد و دهانه اصلی بازار به آن راه می­یافت و گذر اصلی شهر از آن می­گذشت. مسجد جامع نیز به بازار گشوده می­شد و این آغاز رشد تهران در درون دروازه­های کهن بود.

معماری و شهرسازی ایران تحت تأثیر تحولات اجتماعی و اقتصادی درونی و بیرونی و عوامل تاثیرگذر وابسته بدان، دستخوش تغییرات فراوانی بوده است. این تغییرات چنان بنیادین بوده که سبکها و چالش های فراوانی را در فضای معماری و شهرسازی ایران هم در فضای مفهومی و هم در فضای عینی موجب شده است. به این اعتبار، شهر تهران به واسطهی قرار گیری در کانون این تحولات، در رأس نمونه های کاملا متحول شده شهری ایران قرار دارد که ردپای دوره های متفاوت را می توان در آن مشاهده کرد.از گسترش های کالبدی صورت گرفته در مقیاس پهنهی شهر تا گونه ها و سبک های متعدد معماری، به منزلهی نشانه های قابل قرائت، نمودی از این تحولات هستند (مجیدی، خوشنویس،1393). در عصر قاجار سازماندهی فضایی عرصه های عمومی و خصوصی در شهرهای سنتی از جمله تهران بر محور بازار اصلی شهر و حوزه ارگ حکومتی تنظیم میشد. تمامی عناصری نظیر دکانهاء کاروانسراها، مساجد، حمامها، زورخانه ها، قهوه خانه ها، مدارس و از همه مهمتر خانه­ها که پیرامون محور بازار و در محلات بلافصل آن استقرار و انتظام داشتند انواعی از روابط مردم را در عرصه های عمومی و خصوصی خود سازمان می­دادند (صفامنش، 1384: 75).

در این دوره با توجه به تحولات صورت گرفته در جامعه نمای شهری تهران دچار تحولات اساسی گردید که این تحولات به منظور ایجاد تشابه میان تهران و شهرهای اروپایی صورت گرفت که در پی خواست دولت مردان صورت می­پذیرفت. نمای شهری در گذر زمان همواره از پارامترهای مختلف کالبدی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و تأثیر پذیرفته و در نسبت با آنها کلیت خویش را انسجام بخشیده است. یکی از مهمترین اجزا و عناصر کالبدی شهری که به ویژه در نسبت با شهر و تقویت حس مکان در فضای شهری موثر واقع می گردد، ترکیب نمای ساختمانها و به عبارت دیگر نمای شهری است (اقلیمی، ساربانقلی؛ 1392). ورود مدرنیسم به ایران از دوران قاجار آغاز شد و تصویر شهر فرنگ که از دوران قاجار وارد ایران شد، تصویری از شهر به مردم ارائه داده و کلیدواژه هایی را به وجود آورده که تحول فرهنگی بزرگی را ایجاد کرده است؛ تحولی که با ورود عناصر مدرن و نو از غرب وارد ایران شده و چهره­ی شهر و تفکر انسانی را تغییر داده است. از نظر حبیبی شهر تهران در دورهی قاجار یک شهر متجدد است: وقتی به شهر قاجار نگاه می کنیم، آثار نوآوری را در آن می بینیم. ساخت میدان در شهر تهران یکی از نمونه های بارز این نوآوری است. میدان توپخانه در دوران قاجار ساخته می شود، بدون اینکه از نقش اصفهان تقلید کرده باشد. قرار گرفتن شهرداری و بلدیه در کنار این میدان عنصر جدیدی محسوب می شود. تهران برای اولین بار وزیر دارد. وزیر تهران مسئولیت سنگفرش و چراغ برقهای معابر را بر عهده دارد و وجود تراموای اسبی که واگنهایش نه، مردانه است و مردم برای گردش و تفرج سوار آن می­شوند (رومه سرمایه، 1385).

تهران به عنوان پایتخت بستر نوآوری های کالبدی و فضایی شد. در واقع اولین تغییرات در زمینه­ی گسترش شواهد و جلوه­های سنت و تجدد در معماری فضاهای شهری قاجار در تهران است. شهر تهران در دوره­ی حکومت فتحعلی شاه صورت پذیرفت، که این تغییرات بر پایهی سنت بوده و با دوره های پیشین خودش تفاوت چندانی نداشته است. در واقع ورود نماد تجدد در معماری شهری تهران مربوط به دوره­ی ناصرالدین شاه و اواخر دورهی قاجار میباشد که اولین اقدام آن در راستای تغییر در شهر تخریب دیوارهای قدیمی تهران بود که پس از تخریب دستور به ساخت دیوارهای جدیدی در شهر نمود. شهر تهران در دوره­ی ناصری بر طبق الگویی از روی قلعه و حصار شهر پاریس که به صورت هشت ضلعی ناقصی بود طراحی گردید. این قلعه که وسعت شهر را تقریبا پنج برابر کرد، اراضی وسیعی را به داخل حصار جدید وارد نمود. در این دوره وسعت تهران از حدود 4 کیلومتر مربع به تقریبا 19 کیلومتر مربع و دروازه های شهر از 6 باب به 12 باب افزایش یافت، نقشه­ی دارالخلافهى ناصری که در سال 78 کشیده شده شهری را نشان می­دهد که مانند شهر ایده­آل رنسانسی محصور شده است. یک هشت گوش نسبتا کامل، شهری که در غرب انسان و نیازهای او را شاخص ساختار کالبدی شهری دانستند و آرمان پیشنهادی او در فرم از اندام انسان تبعیت می­کند (شکویی، 1373: 158).

این تحولات به پیدایش یک شهر مدرن با گروه­های ی، اجتماعی و اقتصادی جدید منتهی شد. در این دوره ساخت نقشه­ی دارالخلافه به طوری پیش رفت که در تقابل با سبک اصفهانی قرار داشت. در این دوره علاوه بر احداث دیوارها و باروهای جدید، باغ و عمارات زیادی بر طبق الگوی اروپایی در حصار شهر ساخته شد که از جمله­ی آنها می­توان به باغ فرمانفرما و باغ حسن آباد اشاره کرد.

این گونه شهرسازی جدید در تهران تأثیر خود را بر زندگی شهری و شهروندی داشت. سبک تهران از طریق جابه جایی مرکز شهر، بر آن شد تا جابه جایی های اجتماعی را نیز موجب شود. مرکز شهر از سبزه میدان و میدان ارگ به میدان توپخانه منتقل شد و به مفهومی جدید و چهرهای تازه از میدان حکومتی، اجتماعی و فرهنگی به دست داده می شود. همان گونه که خیابان مفهومی جدید و چهرهای تازه می یابد. این بار خیابان نه فقط به عنوان تفرجگاه که به عنوان مکان تجارت و بازرگانی هم نقش بازی می کند، در محلات نیز تغییرات اساسی به وجود می آید. در این سبک برخلاف مکتب اصفهان و به دلیل حضور قوی تفکر غربی بومی در سازمان دهی فضایی، مسجد و مدرسه و کاخ حکومتی و بازار به عنوان عناصر اصلی ترکیب میدان در مکتب اصفهان جای خود را به عمارت تلگراف خانه و پستخانه (شاخص ارتباط نوین، بانک (نماد اقتصاد نوین)، عمارت بلدیه (تعبیری تازه از حکومت و نظمیه نماد نظم جدید) میسپارند. مسجد جامع کماکان در دل بازار باقی می ماند و بازار کماکان دهانه­ی خویش را به میدان کهن شهر(سبزه میدان) می­گشاید. کاخ حکومتی با حضور مستقیم خود در میدان کهن، خود را از میدان جدید عقب می­کشاند و اتصال عناصر جدید و قدیم، کهن و نوین به عهده­ی خیابان گذاشته می­شود (حبیبی، 1373: 147).

به طور کلی تغییرات فکری به وجود آمده در ساختار فضاهای شهری تهران در اواخر دوره قاجار بدین شرح می­باشد:

  • توسعه فضایی تهران و پنج برابر شدن وسعت شهر ناشی از افزایش جمعیت و شکل گیری روابط جدید.
  • شکل هشت ضلعی باروی جدید و تبعیت شهر تهران از الگوهای فرنگی.
  • انتقال مرکز شهر از سبزه میدان و ارگ به میدان جدید توپخانه و کارکردهای نوین این مرکز.
  • پیدایی مفهومی جدید از خیابان و کاهش نقش و موقعیت محوری بازار در فضای کلی شهر.
  • شکل گیری محلات جدید و مفهوم تازه­ای از محلات که با الگوی سنتی مغایر بود.
  • آغاز تغییرات در ساختمان­ها بر اساس الگوی غرب.
  • برونگرا شدن فضاهای عمومی و خصوصی برای اولین بار.
  • حفظ بافت ارگانیک شهر و شبکه­های ارتباطی آن در کنار بافت هندسی در مناطق جدید.
  • ورود وسایل جدید حمل ونقل مانند تراموای اسبی و قطار (ماشین دودی).
  • احداث دروازه بر اساس نیاز ابزار جدید.
  • ورود صنایع جدید و مکان یابی در شهر تهران و اامات خاص این صنایع در گزینش مناطق حاشیه­ای و عدم وابستگی فضایی این گروه صنایع به نزدیکی به بازار سنتی تهران.
  • احداث بناهایی نظیر مدارس متعدد به شکل جدید و نیز مدرسه سپهسالار و خانه­ی مسی او که نیازهایی فضایی دوره­ی مشروطه را پاسخگو بود (ریاضی، 1389).

از جمله تغییرات اساسی شهر در نقشه­ی جدید، پیدایش خیابان­ها و بلوارها، میدان ها و محلات جدید می­باشد که یک به یک مورد بررسی قرار می­گیرد.

 

گسترش شهر تهران و خیابان کشی­های بی ضابطه در محلاتی باسابقه­ی چند صد ساله، نخستین گام­هایی بود که برای غلبه بر مشکلات ناشی از ورود مدرنیته برداشته شد. اما ورود مدرنیسم موجب شد کالبد شهرها و محلات از هم بپاشد و حس تعلق را از محله­ی ایرانی گرفته و هویت محله را به خطر بیاندازد. در این دوره در مرحله­ی توسعه و با حضور خیابانهاء محلات جدید خود را در کنار خیابان­ها شکل می­دهند و سعی می­کنند خدمات مورد نیاز خود را در لبه­های خویش جای دهند و این گونه خیابان­ها، تمام احتیاجات و تأسیسات خدماتی را در اختیار محلات قرار می­دهند. بدین ترتیب بافت درون­گرای محلات سابق روند برون­زایی می­گیرد. در مورد کوچه باغ­ها و محلات ویلایی شمالی تهران باید گفت به دنبال توسعه شهر و گسترش موج تجددطلبی، گرایش به سمت قسمتهای توسعه یافته جدید در بین طبقهی مرفه و اشراف تنش ایجاد گردید. محلات جدید با خیابانهای شجره باغ­ها و کوچه باغ های بسیار، پذیرای ویلاها و عمارات کلاه فرنگی گردید. البته چنین سلسله مراتب اجتماعی، هیچ گاه دوام نیافت. در تهران محلات حداکثر و فقط تا حدی تحت نفوذ غرب بود و نه تحت سلطهى آن، به طوری که همین محلات جدید، محلاتی با گرایش بیشتر سنتی را در خود جای دادند. برگرد باغها و کاخهای اعیان و شاهزادگان به سرعت زیر محله هایی رشد کرد که دارای همان بافت سابق بود (افشار اصل، خسروی، 1373).


بررسی دوره قاجار به عنوان آخرین دوره از تاریخ سلسله­ی معماری و شهرسازی ایرانی از آن رو با اهمیت جلوه می­کند که به رغم نزدیکی زمانی و حجم قابل توجه آثار معماری و شهرسازی، نه تنها بررسی کافی نشده، بلکه حتی شواهد سنت و تجدد در معماری سلطنتی و مسی در عصر قاجار در مواردی با بی­توجهی و بی­مهری به عنوان دوره­ی افول و گسستگی نیز یاد شده است. ایران در قرن سیزدهم هجری به رغم عقب ماندگی اقتصادی سرزمین، تنوع اقلیمی فراوان، پیچیدگی های اجتماعی مختلف و تفاوت­های منطقه­ای بسیار بود. روستاییان که در نیمه­ی قرن سیزدهم حدود ۵۵ درصد جمعیت کشور را تشکیل می­دادند در قریب به ده هزار آبادی در سطح کشور می­زیستند. در سرتاسر این قرن و حتى اواخر قرن بعد که جمعیت ده میلیونی تقریبا دو برابر شده بود متوسط ساکنان یک روستا هنوز بیشتر از ۲۵۰ نفر نبود. جمعیت شهری که کمتر از بیست درصد جمعیت کشور را تشکیل می داد تقریبا در هشتاد شهر ست داشت. از این تعداد تنها ۱۱ شهر بیش از ۲۵۰۰۰ نفر جمعیت داشت که شامل شهرهای تهران، تبریز، اصفهان، مشهد، یزده کرمان، همدان، ارومیه، کرمانشاه، شیراز و قزوین می­گردید. عشایر که بیش از ۲۵ درصد جمعیت را شامل می­شدند دارای ۱۶ گروه قبیله­ای بودند که هر قبیله به گروه­های مختلف و طوایف مختلف تقسیم می­شد. (آبراهامیان، 1389). این دوره که با نام سبک تهرانی شناخته شده مربوط به اوایل قرن سیزدهم تا سال 1299 ه.ش است. در این دوره عوامل درونی و بیرونی باعث ظهور سبک و یا نهضت بازگشت در دوران قاجار شد، عوامل درونی که ریشه در رقابت پادشاهان قاجار در ساختن شهری همچون اصفهان و پایتخت صفویه داشت و عوامل بیرونی که سه بردار عمدهی آن عبارت بودند از: اول، تمایل پادشاهان قاجار به خصوص ناصرالدین شاه به ساختن شهری شبیه آنچه در سفرهای خود به فرنگ دیده بودند. دوم، تلاش اقشار نوپای سرمایه داری تجاری در ساختن شهری که توانایی پذیرش روابط جدید قدرت را در فضای کالبدی خود داشته باشد و سوم، کوششهای افرادی همچون میرزا تقی خان امیرکبیر و میرزا محمدحسن خان سپهسالار که در صدد ایجاد سازمان دیوانی جدید و آموزش افرادی بودند که بتوانند این نظام جدید را پاسخگو باشند. در این سبک، تقابل دو مفهوم جدید و کهن، نو و سنتی، فرنگی و بومی، اولین تأثیرات فضای کالبدی خود را بروز داد و خیابانها و میدان ها با عناصر جدید اطرافشان محل اقشار اجتماعی متجدد و به اصطلاح فرنگی مآب، و بازار، بازارچه و مراکز محلات محل تردد اکثریت جامعه، که هنوز بر مبنای روابط کهن زیست و تولید زندگی می کردند، بود. سبک تهرانی برخلاف مکتب اصفهان، بنا به دلایل متعدد نتوانست دامنهی دگرگونی های خود را به همه ی شهرهای ایران بگستراند. سبک تهرانی نه در انقطاع بلکه در تداوم مکتب اصفهان محسوب می­شد و سبکی بود که جامعه­ی کهن شهر را از نو آراست (حبیبی، 1373: 140).

در مقایسه­ی تطبیقی شهرسازی دوره­ی قاجار با دوره­های پیش از آن شاهد تفاوت­هایی در نظام شهرسازی هستیم شهر قاجاری از طریق نهادهای مدنی که محلات، تبلور کالبدی آن بود به چنان انسجامی دست می­یابد که در هیچ یک از دوره­ها شاهد آن نبودیم. در این سبک شاهد تفکیک محله های مختلف اقشار در جامعه هستیم که بر اساس آن شهرها در این دوره به قطعات مختلفی تقسیم می­شدند. همه چیز از فرهنگ و اقتصاد، عمران و آبادانی و نظام اجتماعی در ارتباط باهم و بر اساس مضمون زندگی جاری شکل می­گرفت و از این رو تضادی میان زندگی مردم و شهر ایجاد نمی­گردید. در واقع با رفت آمد هیئت حاکمه به اروپای آن دوران شکلی از معماری و شهرسازی را در ذهن دولت مردان ایجاد کرد که با روش­های کهن در هم آمیخته شد و سبکی التقاطی در معماری شهر به وجود آمد.


تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

کبوتر تبلیغات در گوگل رادیوگرافی چیست سئو کاران معرفی فروشگاه اینترنتی سی دی نقش راحیل دیبا دنیای افتر افکت من منبع انبساط سایت رسمی تیم آکس|AX-Team رابطه با مشتری